ضربه فنی
من روحیم به کشتی نمیخورد،هیچیم به کشتی نمیخورد
این از همون روز اولی که از نفس کم اوردمو افتادم رو تشک معلوم بود
اما رفته بودم تا تجربه کنم ، من دوست داشتم هرچیزی برام جالبه رو تجربه کنم
رفته بودم تا بشناسم
تا شاید روزی فیلم خوبی ساختم
روزای اول خستگی تا حد ناتوانی رو یاد گرفتم
چند روز پیش باختن رو یاد گرفتم
یکی که ۳ سال ازم بزرگتر بودو ۱۰ کیلو سبک تر منو تو کشتی ترکوند
فکرمیکردم تو زندگیم دارم میبازم
وقتی کشتی گرفتیمو گیر کرده بودم بین اونو زمین
و کتفام داشت میخورد به زمین تا ضربه فنی بشم
از شدت فشار و زوری که میزدم داد میزدم ناخوداگاه
همه کار کردم اما باختم چون هیچکاری نتونستم بکنم
فهمیدم که باختن یعنی چی
یعنی هیچ کاری نتونی بکنی
و فهمیدم تو زندگیم هنوز نباختم
چون از هنوز از فشار داد نزدم و نتونم تکون بخورم
هنوز حالم خوبه و نباختم
+ نوشته شده در جمعه سیزدهم تیر ۱۴۰۴ ساعت 2:15 توسط مبین
|